عشقولانه

عشق واقعي

همون غروب باروني

۴۷۳ بازديد

 صداي نا حنجار اب كه زير پام موقع دويدن ايجاد ميشد شده بود يه جزي از خاطره غم گينم

اشكام معلوم نبود بارون نميزاشت كسي اشكامو ببينه دمش گرم

سردم بود دستام يخ زده بود

فكر.فكر.فكر.فكر

سيگارو سيگارو سيگار...

داشتم ديوونه ميشدم نشستم كمي استراحت كردم خاستم سيگار بكشم اما خيس خيس شده بود

داشتم ديوونه ميشدم داشتم رواني ميشدم داغون ازون صدايي كه پشت سرم داد ميزد برگرد ترو خدا برگرد!!!منم توجهي نميكردم چون سزاي خيانت همينه اره خيانت ديدم عشقمو با يكي ديگه تو روز سرد باروني گريه هامو كسي نميديد چون انقد بارون دوستم داشت دوت نداشت كسي اشكامو ببينه

دمش گرم

 اما انقد دوييدم كه ديگه نفسم بالا نميومد هوا كمكم تاريك ميشدو من رواني تر  اون شب نرفتم خونه سيگاري نبودم كه سيگاريم شدم اما انقد الكول خوردم كه هيچي تاصبح نفهميد به همين ديوونه گريامو الكل خوريو سيگار يكسال طول كشيد بعد از يك سال سخت زنگ زدم بهش ميگه شما    گفتم فلاني يادته ؟؟؟گفت تو كجايي من ازدواج ميخام كنم  فردا شب شب عروسيمه

باهمين حرف 8 سال پير شدم و داغون شدم با هزار بدبختي امار عروسيشو گرفتم

رفتم تو عروسيش باچشم گريون رفتم تو داغون شكسته با قيافه مثل روانيا رفتم ديدمش تا چشمش افتاد  ب چشمام اشكاش لب ريز شد گفت چقد شكسته شدي گفتم ه تو كجايي كه من پير شدم تا تونستم گريه كردمو التماس كردم اما فايده نداشت همش ميگفت دير شده دير شده خودشم ميدونست چقد دوسش دارم اما ازون جا كه رفتم الان 25سالمه اما رنگ خوشي نديدم اونم ازش 6ساله خبر ندارم >>>>اقا حسين ممنون ك داستان منو  تو اين سايت قشنگت قرار دادي <<<<

 اگه كسي مطلبي داره به شماره 09371501419 اس بديت  ب زنگ ها پاسخ داده نميشه >>>>ممنون GOD BAY

اهاي پسر !!!!اهاي دختر!!!!

۴۵۰ بازديد

اهاي پسر وفادار دمت گرم كه رو عشقت تآسبي هستيو موقع دل تنگي اون همه غرورو ميشكنيو ميباري...

دمت گرم دختر خانم كه كسي بهت زنگ يا اس ام اس ميده ميگي من خودم عشق دارم واقعا دمت گرم ....

اهاي پسري كه بخواطر عشقت خود زني ميكنيو اسمشو رو دستت مينويسي دمت گرم  كه انقد وفا داري ....

 اهاي دختري كه وقتي عشقت بهت انگشتر يا يادگاري بهت ميده مثل چشات ازش مراقبت ميكنيو ب يادش هستي دمت گرم ..

اهاي پسري كه وقتي ي دختر خوشگل از جلو مياد سرتو ميندازي پاينو  زير لب ميگي هرچي باشي ب گرد پاي عشقمم نميرسي دمت گرم ....

اهاي دختر پسري كه انقد عاشق هميت كه خيانت براتون معنا نداره دمتون گرم ...............

 

 

                                 حسين      فرحانيان خيني             عاشقتم اما كو عشق واقعي

عشق ما دختر پسرا

۴۴۸ بازديد

عشق ما دختر پسرا لب ريز از خيانتو .....اره همون حوسه عشق واقعي همش حوس نيست نبايد هدف چيزاي منفي باشه بايد از درونت عاشق باشي نكه امروز بامن فردا با اون پس فردا با يكي ديگه من خودم عاشق يكي هستم كه عشقش يلخيه يعني امروز بامن فردا با.... همون.....اما يادمه بهم ي قولي داديم روزاي اول گفت حسين تا اخرش هستي منم گفتم اره تا اخر اخر اخر اخر اخرش اما اون تا اخرش نمون دو منم موندم تا اخرش برسه.... اما تركم كردو هنوزه ك هنوزه موندم كه بياد اما نميدونه چقد عاشقشم اهاي دختر اهاي پسر وقتي ميگي تا اخرش تا اخرش باش اگه نميتوني نگو كه كسيو چشم براه بكني دم هرچي عاشق...................وفادار...............تآسبي رو عشقش......................حسين فرحانيان خيني

به سلامتي

۴۸۶ بازديد

به سلامتي پول /تومن/كه هم تو توشي هم من

به سلامتي اونيكه بيكسه .ولي ناكس نيست

بهسلامتي اسمون ك با اون همه ستاره يزره ادعا نداره

به سلامتي دختري ك وقتي شارژميفرسته ميگه ببخش كم بود ....

به سلامتي تتلو ك با اين كه اين همه سختي كشيده وقتي كسي ميخاد باش عكس بندازه خودشو مثل بعضيا نميگيره................

عشق واقعي دمتون گرم اينايي ك ميگم

۴۸۰ بازديد
New layer...

دم پسري گرم كه با اين كه عشقش بد ترين بلا ها رو سرش اورده بازم  ميخادشو ب پاش حلاك شده..........

دم دختري گرم كه تا اخرش وفاداره خيانت براش مفحوم نداره ...........

دم پسري گرم ك وقتي واسه عشقش ناراحته تا وقتي كه نبينش اعصاب نداره .....حوسله هيشكيو نداره

دم دختري گرم كه بهش گفتي شارژ نگف باي گفت ببخشيد كم بود بعدا بيشتر ميفرستم

دم پسري گرم كه دختر بهش ميگه ش ندارم در جا براش ش ميفرسته ميگه فداي چشمات ......

دم دختري گرم ي خط داره با عشقش ميحرفه اما هفت خط نيست

دم پسر گرم زربه باتون پليسو گشت ارشادو ب جون ميخره بازم ميگه بيا بريم بيرون ببينمت

دم دختري گرم با پسر ك دوسته  هميشه دوست دارم  رو زبونشه و از زبونش برا كس ديگه اي  استفاده نمي كنه

دم دخترو پسري كه از عشق جنبه هاي خوبشو ياد ميگيره ........................................

اقا خانوم دمتون گرم...حسين فرحانيان09371501419 

داستان واقعي عشق

۵۱۰ بازديد

من با دختراي زيادي بودم اما......خودت ميفهمي بخونش

 

 

زمستون بود ........

سردو سوز ناك........

حالم خوب نبود .................

نياز به يه كسي داشتم كه بشه دوست دارم .........

رفتم با يكي دوست شدم  كه خيلي بيش از حد با هاش صميمي شدم  

روز به روز باهاش بيشتر عاشق ميشدم تولداش يادم نميرفت هر سال براش تولد ميگرفتم

اره تركم كرد تنهام گذاشت اما هنوزم كه هنوزه دوسش دارم اما نميدونه بازم هر سال ميرم با خاطراتش صفا ميكنم برف بازياش لبخندش لب گرمش رو لباي سردم تو سرما .....اما خيانت شاخودم نداره ...............

اما ب  عشقش بازم با اين كه جوابمو نميده صبح ب صبح وايميستم تا رد بشه سلام كنم با اين كه بي جوابه  اما بازم دوايي روي زخماي كهنم .....شبا تاصبح ديوونه بازيو چشم تر عكس منو اون تو برف نرم  شده مرحم گريم تو عشق من .....باشه فلاني بهزادم ميشناسي ؟؟؟بهزاد مانتانا ....اره اونيم ك دوسش داشتي ك ب عشقت مانتانا ميكشه شبا با قوطي الكل اروم ميگيره .....ممنون از حسين فرحانيان داداش سايت خوبي داري .............

عشق

۸ بازديد

در ادامه مطلب يه داستان واقعي عشق گذاشتيم بخونيد نظر بديد

بهترين عشق و زندگي

۵۹۶ بازديد

بهترين عشق عشق ب خدا اول دوم بازم خدا و سوم عشق زندگي و عشقت  هست سعي كن چ پسر پ دختر اقا يا خانم محترم ي در خاست لطفا انقد دروغ و نيرنگ بهم نزنيد هيچي مثل راست گويي و راست زندگي كردن نميشه عشق ب شارژ  ايرانسل يا همراه نيست عشق همون نفسته ك دوسش داري خدايي عاشق شيت ن خدايي شارژ عاشقي بگيريت .با تشكر .نظر يادت رفت دوباره؟؟؟حسين فرحانيان خيني

خيانت

۴۷۷ بازديد

لب خيابون داشتم ب خيابون نگاه ميكردم  ك يه دفه چشمم بهش افتاد خاستم براش دست تكون بدم  اما......ديدم يه ماشين امدو وايساد سوارش كردو بردش همين جوري كپ كرده بودم  ك اون بپچه خوشگل كي بود ....گفتم شايد فاميلشون باشه ...فردا بازم نشستم همونجا ديدم اين دفه پياده امده بود پسره ديدم دستاشو گرفت لب خوني كردم ديدم واقعيت داره داره منو سر كار ميزاره بهش ي اس دادم  همچيو گذاشتم كف دستش اونم ج نداد اما پسره از من سر تر بود از اون روز ن شبيو باخواب سحر كردم ن با هيشكي حرف زدم شكست عشقي خورده بودم هر شب سيگارو سيگارو بازم سيگارو اتاق خالي ك گوشه ب گوشش خاطره هاش دفن شده ك غم تمامشو گرفته بود اتق بي چراغو خاموش با پرده هاي پاره يه لامپ شكسته ديوار هاي جاي بوكسو ناخن ك زدم يادگيري اما اون تو بغل اون بودو فكرش ب من نبود خدمو چند وقته حبس كرده بودم  نميتونستم غذا بخورم ديگه ديوونه شده بودم كمكم رفتم با يه كار شرافت مندانه اشنا شدم ك از اين حسو حال درام ك نشد ك نشد ك نشد . نويسنده حسين فرحانيان خيني نظر جون هرچي عشقه يادت نره